داغداریم نه داغی که به آن اخم کنیم
مرگمان باد اگر شکوه ای از زخم کنیم
بنویسید زنی مرد که زنبیل نداشت
پسری زیر زمین بود و پدر بیل نداشت
بنویسید که با عطر وضو آوردند
نعش دلدار مرا لای پتو آوردند
بنویسید غم و خشت و تگرگ آمده بود
از در و پنجره ها ضجه ی مرگ آمده بود
بادیه پر شده از زخم نمک میخوردیم
دوش وقت سحر از غصه ترک میخوردیم
مثل وقتی که دل چلچله ای میشکند
مرد هم زیر غم زلزله ای میشکند
داغ دیدیم شما داغ نبینید قبول
تبری هم نفس باغ نبینید قبول
گاه گاهی به لب عشق صدامان بکنید
داغ دیدیم امید است دعامان بکنید



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: